دوست دارم كز غم جانسوز عاشورا بميرم بنده آنگه باشم او را كز غم مولا بميرم ميكُشد شرمم كه بعد از او نفس آيد هنوزم جاي دارد كز غم اين زندگانيها بميرم كاش سيلي گردد اين اشك غمش كآيد زچشمم تا مگر ويران كند بنياد عمرم را بميرم ميزنم خود لاف عشق اما شود ثابت زماني چون رسم بر كوي جانان جان دهم آنجا بميرم كاش سر بر تربت كويش نهم در آخرين دم در جوار قتلگاه زاده زهرا بميرم كشته شد جان جهاني مرگ بر اين زندگاني زندگي آن است كز اين محنت عظما بميرم هر طرف گلچهرهاي در خاك و خون افتاده بيجان يارب از داغ كدامين لاله حمرا بميرم از براي قاسم و اصغر نثار اي حدیث...
ادامه مطلبما را در سایت حدیث دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fhadisemasome بازدید : 201 تاريخ : سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 3:37